دیکشنری
straitenced circumst
stɹe͡itənst sɜɹkəmst
فارسی
1
عمومی
::
بینوایی، تنگی، تنگدستی، مضیقه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
STRAIN ENERGY DENSITY
STRAIN FOR AN EFFECT
STRAIN GAUGE
STRAIN GAUGES
STRAIN OFF OF
STRAIN PARTITIONING
STRAIN RATE
STRAIN SOFTENING
STRAIN THROUGH
STRAINED
STRAINER
STRAINER USED FOR BO
STRAIT
STRAIT OF HORMUZ
STRAITEN
STRAITENCED CIRCUMST
STRAITJACKET
STRAITLACED
STRAITS
STRAKE
STRAMASH
STRAMINEOUS
STRAMLINE FLOW
STRAMONIUM
STRAND
STRAND CORE
STRAND ON
STRANDED
STRANDER
STRANDING
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید